می گویند: انتخاب پوشش اسلامی توسط یک خانم اروپایی ، معادل و مساوی با کنار گذاشتن حجاب توسط کسی است که تا کنون مقید به پوشش اسلامی بوده است. هر دو از قدرت انتخاب خود استفاده کرده اند و سلیقۀ قبلی خود را کنار گذاشته و سلیقۀ جدیدی را ترجیح داده اند. می گوییم: اما واقعاً چنین نیست ، زیرا: الف. پذیرش پوشش اسلامی به معنای پذیرش یک قید و بند و محدود کردن آزادی عمل خود و قبول یک مسؤولیت سنگین است. در حالی که کنار گذاشتن پوشش اسلامی حجاب به معنای کنار گذاشتن یک مسؤولیت و برداشتن قید و بندهایی است که تا کنون آن شخص خود را پای بند به آن کرده بود. اوّلی پذیرش یک تعهد است و دومی کنار گذاشتن تعهد. ب. کسی که مثلاً تصمیم می گیرد مطابق با دستور اسلام یک ماه رمضان را روزه دار باشد ، با کسی که تصمیم می گیرد زیر بار این تکلیف نرود ، واقعاً یکسان نیست ، حتی بر فرض این که کسانی بگویند اصلاً عمل روزه داری عمل درستی نیست. زیرا آن کسی که روزه داری را انتخاب می کند خودش را در معرض یک تکلیف و یک کار سخت قرار می دهد و خودش هم می داند که این کار سخت است و می داند هم که مطابق با طبعش نیست و از همین زاویه ، نه تنها لذتی ندارد که رنج هم دارد. یعنی او دارد یک رنج و سختی را بر راحتی و آسایش ترجیح می دهد.
بنابراین پای سلیقه در میان نیست. این دیگر چه سلیقه ای است که فرد ، راحتی خود را فدای رنج خودش بکند؟! ج. حجاب و پوشش اسلامی نیز از جهت دنیایی و بدنی ، همان وضع روزه را دارد و چه بسا که بارها از آن مشکل تر هم باشد. چون یک خانم باید اندام و موی خود را در هر شرایطی از محیط جغرافیایی و درجۀ حرارت و فعالیت و کار ، از نامحرم بپوشاند و این ، کار آسانی نیست. بنابراین کسی که پوشش اسلامی را انتخاب می کند ، یک کار سلیقه ای نمی کند و می داند که کار سختی در پیش دارد و باید در تمام لحظات زندگی مواظب خود باشد که پوششش در برابر نامحرم کنار نرود. د. سختی اصلی در انتخاب پوشش اسلامی و حجاب ، مربوط به شرایط فرهنگی امروز دنیاست که یک انتخابگر حجاب را در محاصرۀ شدید فرهنگی و اجتماعی قرار می دهد. به همین خاطر ، به هر میزانی که یک خانم بخواهد بیشتر پایبند پوشش باشد ، به همان میزان نیازمند اعتماد به نفس بیشتر و قدرت روحی افزون تر است. او باید بتواند در برابر جوّ غالب و فشارهای مستقیم و غیر مستقیمی که از مسیرهای گوناگون بر وی وارد می شود ، پایداری و ایستادگی کند.
به همین جهت ، خانمی که در چنین شرایطی در اروپا به حجاب رو می آورد ، باید همۀ محاسبات را با خودش کرده و هفت خان رستم را در درون پیموده باشد و با یک تحلیل جدی از نوع پوشش در غرب و از وضع زندگی در غرب به نتیجۀ قطعی رسیده باشد که حاضر شود سختی چنین تصمیمی که هم از جهت بدنی و هم از جهت جوّ غالب سخت است را بپذیرد و خود را از آن آزادی که داشت خارج سازد و زیر بار مسؤولیت حجاب برود. او واقعاً باید به نحو جدّی در این مورد اندیشیده باشد. و. درست برعکس ، اغلب خانم های مسلمان ابتدا پوشش آنها سست و کمرنک می شود و به تدریج و در نهایت به کنار گذاشتن حجاب می انجامد. زیرا اینان قبل از این که دربارۀ پوشش اسلامی اندیشیده باشند ، در معرض جوّ غالب جهانی قرار گرفته و اندک اندک تسلیم آن شده اند و رفتار خود را تغییر داده اند ، بدون این که دربارۀ این تغییر رفتار به صورت جدّی فکر کرده باشند.این تغییر رفتار برای آنها سختی خاصی ندارد ، هم مطابق با طبع بدنی و راحتی آنهاست و هم متناسب با جوّ حاکم. به همین جهت ، اینان ، عموماً بعد از تغییر رفتار است که دربارۀ رفتار خود می اندیشند و در صدد توجیه آن بر می آیند.
طراحی شده توسط گروه ریحانه وب